دنیای اقتصاد: بررسی آمارهای اشتغال حاکی از آن است که شکاف میان جمعیت تحصیلکرده با افراد فعال این قشر به آستانه نهایی رسیده است، بنابراین در آینده نزدیک شاهد ورود چشمگیر جریان تحصیلکرده به بازار کار خواهیم بود. این شکاف که بهدلیل کاهش نرخ مشارکت طیف تحصیلکرده در سالهای گذشته رخ داده است، روند قابل دوامی نبوده و با افزایش نرخ مشارکت این طیف، شاهد رشد سریع و قابل توجه جمعیت فعال دارای تحصیلات عالی در سالهای آتی خواهیم بود.
بررسی آمارهای اشتغال نشان میدهد
گروه تحلیل- مهدیه شادرخ: واقعیتهای بازار کار ایران حاکی از بروز شکاف رو به گسترش «جمعیت دارای تحصیلات عالی» و «جمعیت فعال دارای تحصیلات عالی» بهدلیل کاهش نرخ مشارکت این طیف است. اما این روند دوام ندارد و بهزودی جمعیت دارای تحصیلات عالی وارد بازار کار شده و با افزایش نرخ مشارکت این طیف، شاهد رشد سریع و قابل توجه جمعیت فعال دارای تحصیلات عالی در سالهای آتی خواهیم بود.
بررسی روند نرخ بیکاری جمعیت دارای تحصیلات عالی نیز نشان میدهد این نرخ که در سال 1365 برابر 2/ 6 درصد و در سال 1375 برابر 4 درصد بوده است طی روندی صعودی به 1/ 10 درصد در سال 1385 و 3/ 15 درصد در سال 1390 افزایش یافته است. در واقع درحالیکه در دهه 60 اقتصاد ایران با کمبود نیروی کار با تحصیلات عالی مواجه بوده است، در دهه 80 و 90 با وفور نیروی کار با تحصیلات عالی مواجه شده که این امر در سالهای آتی تقویت نیز خواهد شد. این در حالی است که افزایش نرخ مشارکت بهویژه برای افراد دارای تحصیلات عالی در صورت نبود تدابیر لازم میتواند از یک فرصت به یک تهدید تبدیل شود. با توجه به رکود اقتصادی در شرایط کنونی که عمدتا ناشی از وضع تحریمهای اقتصادی است، وضعیت بیکاری در کشور نیز پررنگ شده است. در این بین و در صورت حصول توافق در دوران پسا تحریم انتظار میرود نرخ مشارکت اقتصادی تقویت شده و بازار کار با ورود موج عظیم جمعیت دارای تحصیلات عالی برای کسب شغل مواجه شود. این امر بیانگر آن است که اقتصاد ایران در سالهای آتی نهتنها نیازمند ایجاد سریع اشتغال است، بلکه نیازمند ایجاد اشتغال متناسب با افراد دارای تحصیلات عالی است و درصورت عدم پاسخگویی مناسب بازار کار به متقاضیان کار دارای تحصیلات عالی، بحران آتی بیکاری در کمین تحصیلکردگان دانشگاهی است که میتواند به سرخوردگی اجتماعی و بحرانهای امنیتی نیز تبدیل شود. موضوع مهم دیگر به نظام آموزش عالی مربوط میشود. واقعیت آن است که با وجود گسترش چشمگیر مراکز آموزش عالی در کشور طی سالهای اخیر و روند رو به رشد جمعیت دارای تحصیلات عالی، مهارتهای تحصیلکردگان دانشگاهی با نیازهای بازار کار تناسب قابل قبولی نداشته است. بنابراین، علاوهبر آنکه بازار کار باید خود را مهیای پذیرش تحصیلکردگان دانشگاهی کند، نظام آموزش عالی نیز باید خود را مهیای پاسخگویی به نیازهای واقعی بازار کار کشور کند.
تحولات بلندمدت جمعیتی در بازار کار
براساس سرشماریهای صورت گرفته طی سالهای 1365 تا 1390 جمعیت افراد دارای تحصیلات عالی با رشدی چشمگیر به بیش از 13 برابر رسیده است. این در حالی است که رشد جمعیت فعال دارای تحصیلات عالی و شاغلان این دسته متناسب با رشد جمعیت آنها نبوده است. جمعیت فعال این گروه تا حدود سال 1380 با شاغلان این گروه تقریبا برابر بوده اما از سالهای 1380 با پیشی گرفتن جمعیت فعال از شاغلان این گروه معضل بیکاری این دسته رو به افزایش نهاده است. بررسی صورت گرفته نشان میدهد هر چند جمعیت فعال این افراد طی این دوره افزایش یافته است اما سرعت رشد جمعیت آنها بسیار بیشتر بوده است به طوری که رفته رفته شکاف رو به رشدی بین جمعیت و جمعیت فعال دارای تحصیلات عالی به وجود آمده است. نسبت افراد تحصیلکرده به کل جمعیت نیز طی این سالها از 4/ 2 درصد به 6/ 16 درصد افزایش یافته است. افزایش این نسبت نشان میدهد که در 25 سال اخیر تحصیلات عالی در بین اقشار مختلف جامعه شدت گرفته است.
تحولات رو به رشد سریع جمعیت دارای تحصیلات عالی در حالی رخ داده است که رشد جمعیت بدون تحصیلات عالی حداقل از سال 1385 متوقف شده و جمعیت فعال بدون تحصیلات عالی در این دوره با کاهش نیز مواجه شده است. تحولات اشتغال در بازار کار نشان میدهد هرچند روند اشتغال افراد دارای تحصیلات دانشگاهی طی سالهای 1365 تا 1390 افزایشی بوده اما سهم اصلی از شاغلان بازار کار را افراد بدون تحصیلات دانشگاهی تشکیل میدهند. تعداد شاغلان افراد با تحصیلات دانشگاهی سال 1365 از حدود 497 هزار نفر به حدود 4 میلیون نفر در سال 1390 افزایش یافته به نحوی که با این افزایش به مرور با کمتر شدن سهم شاغلان بدون تحصیلات دانشگاهی از اشتغال کل، شکاف بین اشتغال کل در بازار کار با شاغلان بدون تحصیلات دانشگاهی افزایش یافته است. طی سالهای 1385 تا 1390 درحالیکه جمعیت این گروه طی سالهای 1385 تا 1390 حدود 52 میلیون نفر تقریبا بدون تغییر مانده، روند اشتغال این گروه معکوس شده و تعداد شغلهای ایجاد شده این گروه طی این سالها منفی نیز شده است. به نظر میرسد عدهای از این جمعیت بهدلیل ورود افراد دارای تحصیلات عالی به بازار کار، خروج اجباری را تجربه کردهاند و عدهای نیز به دنبال کسب تحصیلات عالی از این طیف خارج شدهاند که در هر دو حالت علت روند رو به رشد افزایش اشتغال افراد با تحصیلات دانشگاهی بوده است.
تحولات بیکاری
بررسی روند نرخ بیکاری در بازار کار نشان میدهد مسیر نرخ بیکاری کل در بازار کار طی سالهای 1365 تا 1390 تقریبا همانند مسیر نرخ بیکاری افراد بدون تحصیلات عالی بوده است. اما با اقبال بیشتر جامعه به سمت ارتقای مدرک دانشگاهی جمعیت فعال این افراد رو به افزایش بوده و بهدلیل نبود فرصتهای شغلی متناسب با این گروه همواره نرخ بیکاری این دسته غیر از سالهای 1365 تا 1375 افزایشی بوده است این روند بهگونهای بوده است که حتی در سال 1390 نرخ بیکاری افراد دارای تحصیلات عالی از نرخ بیکاری کل فراتر رفته است. نکته جالب آن است که با وجود افزایش چشمگیر جمعیت دارای تحصیلات عالی در این سالها نرخ مشارکت اقتصادی این گروه دارای روند نزولی بوده است به نحوی که از 6/ 67 درصد در سال 1365 به 48 درصد در سال 1390 رسیده است. این در حالی است که نرخ بیکاری افراد با تحصیلات دانشگاهی طی این فاصله زمانی از 2/ 6 درصد به 3/ 15 درصد رسیده است. روند نزولی نرخ مشارکت این گروه نشان میدهد با وجود افزایش رو به رشد جمعیت این گروه طی این سالها با وجود آنکه انتظار میرفت مشارکت بیشتری در بازار کار داشته باشند، اینگونه نبوده است و آمار غیرفعالان اقتصادی در این گروه همواره افزایش یافته است. علت این امر را شاید بتوان در نبود عرضه مناسب فرصتهای شغلی برای این گروه و همچنین جستوجوی مداوم بازار کار بهدنبال افراد دارای مهارتهای شغلی به جای مدارک بالای تحصیلی یافت. بنابراین اگرچه نرخ مشارکت اقتصادی این گروه طی این سالها بهدلیل اقبال به سمت آموزش عالی کاهش یافته است اما در آینده و با ورود خیل عظیم فارغالتحصیلان باید منتظر صعود یکباره نرخ مشارکت اقتصادی باشیم. هرچند آمار بیکاری این گروه نشان میدهد که با وجود تعویق ورود افراد با تحصیلات دانشگاهی به بازار کار طی سالهای آتی برای جمعیت فعال کنونی این طیف فرصتهای شغلی لازم وجود ندارد و نرخ بیکاری این گروه با روند صعودی قوی در حال پیشی گرفتن از نرخ بیکاری کل در اقتصاد است.
4 پیامد روند اشتغال در کشور
با بررسی روند 25 ساله تحولات بازار کار در ایران میتوان مهمترین واقعیتهای بازار کار ایران را به این شرح طرح کرد:
• جمعیت دارای تحصیلات عالی روند رشد بسیار سریعی را طی کرده است درحالیکه رشد جمعیت بدون تحصیلات عالی حداقل از سال 1385 متوقف شده است به نحوی که سهم جمعیت دارای تحصیلات عالی به کل جمعیت از 4/ 2 درصد در سال 1365 به 6/ 16 درصد در سال 1390 رسیده است.
• با وجود روند رو به رشد جمعیت فعال دارای تحصیلات عالی، این روند متناسب با روند رشد جمعیت این طیف نبوده به نحوی که نرخ مشارکت نیروی کار این طیف روند کاهشی سریعی را تجربه کرده و از 67 درصد در سال 1365 به 48 درصد در سال 1390 کاهش یافته است.
• با وجود روند رو به رشد اشتغال جمعیت دارای تحصیلات عالی، این روند متناسب با روند رشد جمعیت این طیف نبوده به نحوی که نسبت اشتغال این طیف روند کاهشی سریعی را تجربه کرده و از 63 درصد در سال 1365 به 40 درصد در سال 1390 کاهش یافته است. این در حالی است که نسبت اشتغال جمعیت بدون تحصیلات عالی از سال 1365 تا 1390 در محدوده 30 تا 33 درصد در نوسان بوده است.
• نرخ بیکاری جمعیت دارای تحصیلات عالی از سال 1375 روند رو به رشد سریعی را طی کرده و از 4 درصد در سال 1375 به 3/ 15 درصد در سال 1390 رسیده است.
این واقعیتهای بازار کار ایران نشان میدهد که شکاف رو به گسترش جمعیت دارای تحصیلات عالی و جمعیت فعال دارای تحصیلات عالی که بهدلیل کاهش نرخ مشارکت این طیف رخ داده است، روند قابل دوامی نیست و بهزودی این جمعیت وارد بازار کار میشود و با افزایش نرخ مشارکت این طیف، شاهد رشد سریع و قابل توجه جمعیت فعال دارای تحصیلات عالی در سالهای آتی خواهیم بود. با توجه به رکود اقتصادی در شرایط کنونی که عمدتا ناشی از وضع تحریمهای اقتصادی است، وضعیت بیکاری در کشور نیز شدت گرفته است. در این بین و در صورت دستیابی به توافق در دوران پساتحریم انتظار میرود نرخ مشارکت اقتصادی تقویت شده و بازار کار با ورود موج عظیم جمعیت دارای تحصیلات عالی برای کسب شغل مواجه شود. بنابراین در صورت عدم پاسخگویی مناسب بازار کار به متقاضیان کار دارای تحصیلات عالی، بحران آتی بیکاری در کمین تحصیلکردگان دانشگاهی است و فرصت نیروی کار دارای تحصیلات عالی به یک تهدید تبدیل خواهد شد. اگرچه یکی از راههای مقابله با توسعهنیافتگی در کشورها توجه به امر آموزش عالی و تربیت نیروی انسانی ماهر است، اما با وجود گسترش چشمگیر مراکز آموزش عالی در کشور طی سالهای اخیر و روند رو به رشد جمعیت دارای تحصیلات عالی، سوالی که مطرح میشود آن است که با نرخ رشد جمعیت فعلی کشور سیاستهای دولت برای ایجاد فرصتهای شغلی متناسب با شرایط اقتصادی و تحولات جمعیتی چه خواهد بود؟ آیا نظام آموزش عالی با رویکردهای فعلی توان پاسخگویی به نیاز بازار کار به نیروهای انسانی ماهر و متخصص دارد یا اینکه گسترش نظام آموزش عالی در گسترش مدرکگرایی در جامعه و به تعویق انداختن ورود این افراد به بازار کار نقش داشته است؟ آنچه مسلم است آن است که در سالهای آتی و با ورود فارغالتحصیلان به بازار کار باید شاهد صعود یکباره نرخ مشارکت از جانب فارغالتحصیلان باشیم. اما آیا با توجه به شرایط کنونی اقتصاد کشور تمهیدات لازم برای عرضه رو به رشد نیروی کار در کشور اندیشیده شده است؟
نظرات کاربران