نظریه کوانتوم چشم اندازی است که بر مکانیک کوانتومی استوار است و از عرصه علم فیزیک برگرفته شده است.نفوذ علمی تئوری کوانتوم چنان بود که اصول و مفاهیم آن،به صورت پارادایمی در سایر رشته های علمی از جمله در علم مدیریت،مورد استفاده قرار گرفت. در مدیریت کوانتومی دو عامل صالحیت و نفوذ مطرح است.هدف از مدیریت کوانتومی افزایش میزان اثر بخشی و توان مدیران و کارکنان سازمان است.راهبرد هایی که بدین منظور در مدیریت کوانتومی استفاده می شود شامل تشکیل گروه های خود گردان،ارائه بازخورد وسیع به مدیران و کارکنان که باعث پیشگیری از اشتباهات هزینه زا برای سازمان می شود و افزایش میزان یادگیری در سازمان است. مدیرانی که رویکرد کوانتومی را در سازمان خود و در روابط با کارکنان خود بکار می گیرند باید بدانند که برای افزایش سطح بهره وری در سازمان تنها یک علت خاص را نباید ارائه دهند بلکه ارتقاء بهره وری را باید ترکیبی از عوامل گوناگونی همچون توان و آمادگی کاری کارکنان،انگیزه کارکنان برای انجام موفقیت آمیز امور،شناخت کامل کارکنان از کاری که انجام می دهند و نیز حمایت سازمانی به این معنی که کارکنان برای انجام موفقیت امیز کار حمایت شوند بدانند.مدیران کوانتومی برای افزایش بهره وری نیروی کار خود نه تنها به کارایی،اثربخشی و رشد و پیش بینی پذیری ارزش می گذارند بلکه به انرژی حاصل از بینش و ارزش های پایدارتری نیز توجه می کنند. مدیران کوانتومی باید کارکنانی خالق و نوآور پرورش دهند که این خود مرهون آموزش مناسب کارکنان،تحمل مخاطره، الگوهای ارتباطی مناسب و فراهم آوردن محیطی مناسب برای کارکنان است تا از طریق کار گروهی و منسجم مدیران را در جهت بهره ورتر کردن سازمان یاری رسانند.مدیریت کوانتومی اگر به عواطف و احساسات کارکنان ارزش و احترام بگذارد و تمام تالش خود را مبنی بر اینکه نیروی کار در شرایط مطلوب به کار بپردازند.