با تاسیس هر بنگاه تجاری، یک مدل کسب و کار خواه به صورت آشکارا (عینی، تشریحی) و خواه به صورت نهان (ذهنی، تکوینی) جهت طراحی ساختار تعاملات آن به کار گرفته می شود. با توجه به مطرح شدن سازمان های یادگیرنده و اجزا آن ، هدف پژوهش این بوده که رابطه بین سازمان های یادگیرنده و مدل های کسب کار را مورد بررسی قرار دهد . اگر مدل کسب و کار را منطق اصلی شرکت و انتخاب های راهبردی آن برای ایجاد و جذب (سهم خواهی از) ارزش درون یک شبکه در نظر بگیریم ، عدم تشخیص یک مدل کسب و کار مناسب، منجر به ناکامی سازمان ها در دستیابی به اهداف آن می شود. از زمان شکل گیری ادبیات مدل کسب و کار، شاهد آن هستیم که محققان متعددی به ارائه تعاریف مدل کسب و کار و ابعاد و اجزای آن پرداخته اند. ولی تا به امروز یک تعریف استاندارد از مدل های کسب و کار شکل نگرفته است. مشکلی که بیشتر تحقیقات اولیه در زمینه ی برشکاری اجزای مدل های کسب و کار با آن مواجه اند، این است که از ادراک محقق سرچشمه گرفته اند . در این مطالعه سعی در ارائه تعاریف مشخص مدل کسب و کار در سازمان های یادگیرنده ، تبیین اجزاء مدل کسب و کار در سازمان های یادگیرنده ، ساختار یک مدل کسب و کار سازمان های یادگیرنده و علل ناکارآمدی برخی مدل های کسب و کار سازمانهای یادگیرنده شده است. فرمت قایل: WORD