مدیران همواره با واژه های «مبهم» و «چندمعنای» ادبیات مدیریتی مواجه بوده اند. تبیین این واژه هامیتواند در شناخت و بهره گیری بهتراز مباحث نظری سودمند باشد. استراتژی یکی از این زمینه هاست که با واژه هایی همچون برنامه ریزی استراتژیک، مدیریت استراتژیک، تفکر استراتژیک و... انباشته شده است. هریک از این واژه ها خود گرفتار چند تعبیری و چند گونه نگری است. مایکل کازامانو و کنستانینوس مارکیدس در مقدمه کتاب خود می نویسند: «فقدان یک تعریف همه پذیر، زمینه را برای هجوم تعابیر جذاب و عبارات باب روز گشوده است و این امر بر ابهام ما در مورد اینکه استراتژی چیست و یاچه باید باشدمی افزاید». تعجبی نیست که نشریه اکونومیست در مقاله ای ادعا می کند: «هیچکس به راستی نمی داند که استراتژی چیست؟» دراین مقاله موارد زیر آورده شده است 1- مقدمه 2- تعاریف تفکر -تفکر استراتژیک - استراتژی 3- اجزاء تفکر استراتژیک 4-الگوی اجزاء تفکر استراتژیک 5-عناصر تفکر استراتژیک از دیدگاه اندیشمندان و تعاریف مرتبط با آنها 6-چالشها و موانع تفکر استراتژیک و......