با توجه به اهمیت مدیریت استعداد در سازمان، در این مقاله سعی شده است مدلی ارائه گردد که در راستای کمک به بهبود و ارتقای این سیستم گردد.؛ از اینرو پس از مطالعه مدلهای مختلف ارائه شده در زمینه مدیریت استعداد، مدل اوهلی و مدل دیهیک به دلیل داشتن نقاط مشترک انتخاب و پرسشنامه مدیریت استعداد تهیه شده توسط اوهلی، ترجمه و اصلاح و بومی شده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی استان گلستان به تعداد 1100 نفر است و تعداد 286 نفر طبق جدول مورگان به عنوان نمونه آماری انتخاب شده است. سپس در تحلیل عاملی اکتشافی مرتبه دوم، ابعاد جذب استعداد، شناسایی استعداد، ایجاد روابط مثبت و توسعه استعداد بعنوان مؤلفه طرزتفکر استعداد و ابعاد نگهداری استعداد، بکارگیری استعداد و قابلیت عملکردی استعداد بعنوان مؤلفه استراتژی استعداد نامگذاری شدند. پس از شکلگیری فرضیات، جهت آزمون فرضیات از تحلیل عاملی تأییدی استفاده شده است. نتایج نشان داد که هم طرزفکر استعداد و هم استراتژی استعداد در شکلگیری مدیریت استعداد اثر بسیار زیادی دارند.