در ابتدای هزاره سوم شاهد تغییرات بسیار و سریعی در سازمانها و سبکهای مدیریتی بوده ایم بطوریکه سازمانها برای دستیابی یه مهمترین هدف خود که بقا می باشد، باید به فکر سازگاری با این شرایط و تجهیز خود به ابزار مورد نیاز باشند. در این عصر که عصر اطلاعات و دانش نامیده می شود، دانش میتواند مزیت رقابتی سازمانها تلقی شده به آنها توانایی حیات، رقابت و پیشی گرفتن از سایرین اعطا کند. از سوی دیگر در اقتصاد دانشی، توسعه اقتصادی دستخوش تغییرات بسیار شدید میشود و به علت تحولات تکنولوژی و رقابت، چرخه حیات کالاها در آن بسیار کوتاه مدت است و انتخاب نوع کالا نیز کاملا مشتری محور است. تاکید اقتصاد دانشی فقط تولید و توزیع اطلاعات و دانش نیست بلکه نکته مهم به کارگیری آنها است، یعنی استفاده موثر و به کارگیری انواع مختلف دانش در تمام فعالیتهای اقتصادی، که لزوم وجود مدیریت دانش را روشن می کند. بر این اساس این مطالعه ضمن بیان تعاریف و تاریخچه مدیریت دانش و اقتصاد دانشی به بیان جایگاه آنها در سازمان و مدیریت آن پرداخته و با مطالعه ادبیات و تجارب سازمانهای پیشرو در این زمینه به مقایسه نقش مدیریت دانش و اقتصاد دانشی، مشخصه های هر یک از آنها و پیش نیازهای آنها برای کسب مزایای رقابتی در سازمانها می پردازد. فرمت فایل: PDF