برخی اندیشمندان سده ی نوزدهم میلادی ، به ویژه فلاسفه و جامعه شناسانی مانند کانت ، و مارکس بر آن بودند که با گذشت زمان و تحول جامعه های بشری ، نقش و تاثیر فرهنگ های مختلف مانند دین ، قومیت و ملیت در زندگی اجتماعی کم رنگ شده و یک جامعه ی جهانی ، بدون تمایز و شکاف های اجتماعی – فرهنگی شکل خواهد گرفت. اعضای جامعه ی آرمانی این گونه دانشمندان و نظریه پردازان که شکل گیری آن را گریز ناپذیر می دانستند . انسان هایی بودند که در درجه ی نخست به واسطه ی انسان بودن و داشتن علاقه ها و مسائل مشترک جهانی هویت می یافتند . نه بر پایه ی خاستگاهها و ویژگی های فرهنگی . این گونه پیش بینی های خوش بینانه به میزان اندکی واقعیت یافته است اما این فقط یک روی سکه است . بر خلاف پیش بینی های اشاره شده در دهه های پایانی قرن بیستم ، جهان شاهد برجسته شدن فرهنگ بوده است . پایان جنگ سرد و افول سیاست طبقاتی نیز این فرایند را شتاب بخشیده است . این برجستگی فزاینده بیشتر جوامع جهان را کم و بیش در بر گرفته است و به کشور یا منطقه ی خاصی محدود نمی شود . و از آنجا که بازاریابی نیز فعالیتی است که بدون توجه به فرهنگ و آشنایی با آن امکان انجام ان نیست ، در این پژوهش سعی شده است با مروری بر عنصرهای تشکیل دهنده فرهنگ و اجزای خرده فرهنگ به بررسی نقش آن در بازاریابی بپردازیم فرمت فایل: WORD