زمینه و هدف: تفکر استراتژیک نقش بسیار مهمی را در استمرار بقا و پیشرفت در محیط متغیر و پویای امروزی بازی می نماید که این امر نشانی بر اهمیت تحقیقات مرتبط با آن می باشد. و تفکر استراتژیک ابزاری است که به مدیران کمک می کند تا با تغییرات روبرو شده و برای ایجاد تحول، برنامه ریزی نموده و فرصت های جدید را خلق نمایند. هدف اصلی تحقیق حاضر، سنجش تطابق تفکر استراتژیک سازمان دانشگاه علوم پزشکی تهران است، با مولفه های مدل گلدمن است که شامل تفکر مفهومی، تفکر سیستمی، فرصت طلبی هوشمندانه و آینده نگری می باشد. روش بررسی: پژوهش حاضر، یک تحقیق توصیفی از نوع همبستگی می باشد، و از نظر اهداف جزء تحقیقات کاربردی است. جامعه آماری این تحقیق، مدیران ارشد ستادی دانشگاه می باشد و برای تعیین حجم نمونه از طریق جدول مورگان و فرمول کوکران به تعداد 92 نفر مشخص گردید، جهت تعمیم دهی بهتر از حجم نمونه 100 نفری استفاده گردید و پس از توزیع پرسشنامه ها 97 پاسخ جمع آوری گردید. 97 نفر از مدیران ارشد ستادی دانشگاه علوم پزشکی تهران طبق مدل تفکر استراتژیک ارائه شده توسط گلدمن (2005) به ارزیابی تفکر حاکم بر دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی تهران پرداخته شده است. برای تحلیل نتایج پروژه، پس از استخراج داده های جمع آوری شده از طریق پرسشنامه استاندارد با ضریب آلفای کرونباخ 0،83 و از طریق نرمافزارSPSS18، از آزمون t تک نمونه، آزمون فریدمن بعنوان آمار استنباطی،و از جدول فراوانی و نمودار ستونی برای آمار توصیفی استفاده گردیده است. یافته ها:آزمون و تحلیل های مرتبط با سوالات تحقیق، این نتیجه را تایید کرد که کلیه مولفه های مدل مورد نظر در سازمان مربوطه اجرا شده است و ترتیب مولفه ها با توجه به آزمون فریدمن به ترتیب تفکر سیستمی، تفکر مفهومی، آینده نگری و فرصت طلبی هوشمندانه می باشند. نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان می دهد که مدیران دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی تهران درحدخوبی پایبند به تفکر استراتژیک هستند. تفکر سیستمی بالاترین کاربرد را در این سازمان دارد و کمترین کاربرد در زمینه فرصت طلبی هوشمندانه است که از طریق دوره های آموزشی برای مدیران ستادی می تواند سبب تغییر و حرکت بیشتر به سمت کاربرد تفکر استراتژیک گردد.