در محیط متغیر امروزی، دانش به عنوان یک منبع قدرت محسوب می شود. اینکه چگونه یک سازمان دانش را خلق و تسهیم می کند، به عنوان یک مزیت رقابتی و سودآوری مطرح می باشد. بسیاری از شرکتها نیاز به رویکرد استراتژیک برای مدیریت دانش به عنوان مهمترین منبع نوآوری و منبع بالقوه برای ایجاد مزیت رقابتی را در خود احساس می کنند. به صورت کلی مدیریت دانش عبارتست از جمع آوری، ترکیب و طبقه بندی اطلاعات نامنظم، اطلاعات تکنولوژیکی و تجارب در قالب یک مجموعه اطلاعات سیستماتیک و سازماندهی شده برای استفاده کارکنان سازمان و سطوح مختلف مدیریتی برای مواقعی که تحت شرایط جدید اقدام به تصمیم گیری می کنند. جامعه آماری پژوهش حاضر، اساتید و کارکنان دارای مدرک لیسانس و بالاتر در دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تبریز می باشد. برای تجزیه و تحلیل داده های بدست آمده از جامعه مذکور از روش آزمون میانگین دو گروه برای بررسی وضعیت موجود و وضعیت مطلوب و آزمون فریدمن برای رتبه بندی مولفه های دخیل در مدل مدیریت دانش استفاده شده است. بر اساس نتایج، اولویت متغیرهای موثر بر استقرار سیستم مدیریت دانش یکسان نبوده و اولویت متغیرها عبارت است از : فرهنگ سازمانی، منابع انسانی، استراتژی مدیریت دانش، رهبری، ساختار سازمانی ودر نهایت فناوری اطلاعات.