پیتر دراکر در کتاب"جامعه پسا سرمایه داری"عنوان میکند که مهمترین منابع اقتصادی٬دیگر سرمایه یا منابع طبیعی و نیروی کار نیستند٬این منبع اقتصادی بنیادی٬دانش هست و خواهد بود.امروزه ظهور شرکتهایی که حیات آنها مبتنی بر دانش، خلاقیت و نوآوری و تجاری سازی ایده هاست امری متداول در دنیای کسب وکار امروز می باشد.در این میان آگاهی از دانش موجود و نحوه مدیریت آن،به منظور بکارگیری آن در فعالیتهای مربوط به کسب و کار سازمان٬از اهمیت خاصی برخوردار است.تاکنون مدلهای مختلفی برای مدیریت دانش ارائه شده است.در این پژوهش ضمن مطالعه اهداف کارکردی شرکتهای دانش بنیان٬ و تحلیل و بررسی مطالعات و پژوهشهایی که تاکنون دراین رابطه انجام شده است،به ارائه الگوی مفهومی مدیریت دانش برای این شرکتها خواهیم پرداخت.روش این تحقیق کاربردی توصیفی می باشد و بمنظور گردآوری اطلاعات از روش مطالعه کتابخانه ای و بررسی آخرین کتب و پژوهشهای مرتبط استفاده شده است.در نهایت مدلی مفهومی شامل چهار مرحله و با تمرکز بر چهار حوزه دانش ضمنی درونی٬دانش آشکار درونی٬دانش ضمنی بیرونی و دانش آشکار بیرونی ارائه گردیده است.