در طول تاریخ، پدیده های متعددی به مثابه ی عوامل موثر بر ساخت دهی و تشکیل ملت ها مدنظر قرار گرفته اند؛ از جمله مهم ترین این عوامل می توان به سرزمین، زبان، مذهب، تاریخ، ایدئولوژی و نژاد مشترک اشاره کرد. ولی تاریخ گواه آن است که در موارد بسیار، با وجود چنین الزاماتی، ملت هایی شکل گرفتند که پایدار نماندند. اگر مبنای شکل گیری ملت ها صرفاً گزاره ای دال بر اهمیت یکی از عوامل ذکر شده باشد، حداقل یک مورد نقض تاریخی وجود دارد که گزاره های فرضیه ی مورد نظر را ابطال می نماید. پژوهش حاضر با رویکردی ابطال گرایانه، ضمن اقدام پژوهی تاریخی و تفسیر ی، با روش تحلیل متون و گردآوری اطلاعات به شیوه ی غیر مستقیم کتابخانه ای و اسنادی، به ذکر یک یا چند موردکاوی، صرفا ً به مثابه ی موارد نقض برای ابطال فرضیه ی اول می پردازد. سپس نتیجه گیری می کند که ملت سازی زمانی پایدار می گردد که توسعه ی ملت بر محور عدالت اجتماعی و بر مبنای عوامل موثر بر ملت سازی نظیر سرزمین، زبان، مذهب و ایدئولوژی مشترک باشد؛ به عبارت دیگر عوامل موثر بر ملت سازی فقط زمانی به ملت سازی پایدار می انجامد که این عوامل با عدالت اجین شده باشند. بر اساس داده های به دست آمده، مثال نقضی برای فرضیه ی دوم یافت نشد؛ در نتیجه نمی توان آن را رد کرد. بنابراین به نظر می رسد که یکی از مهم ترین عوامل پایداری هر جامعه ای، صورت بندی فراگرد ملت سازی بر محور عدالت اجتماعی و ادراک از آن است؛ عدالتی که امکان حیات آزاد، اخلاقی و رو به تکامل را برای همه ی اقوام، فرقه ها، نژادها و زبان ها فراهم آورد.