امروزه نظام های اجتماعی با چالش های پیچیده و مبهمی رو به رو هستند، تغییرات بسیار سریع محیط نیز باعث غیر قابل پیش بینی شدن آیندة نظام های اجتماعی و در رأس آن سازمان گشته است. علاوه بر اینها تشدید فضای رقابتی، کوتاه شدن چرخة حیات محصول و افزایش روزافزون انتظارات جامعه بر این پیچیدگی و ابهامات افزوده است. به ناچار سازمان ها و شرکت ها برای ادامه حیات و بقاء خود و پاسخ به چالش های فزایندة نیازمند نوآوری و کارآفرینی هستند. این مهم محقق نمی گردد مگر با کارآفرینی سازمانی، به عنوان موتور حرکت دهنده سازمان و توسعه کشور، توسط کارآفرینان سازمانی به عنوان هسته اصلی کارآفرینی در سازمان ها. درون مایة کارآفرینی سازمانی شناسایی فرصت ها و نهایت استفاده از آنهاست. هر چند که امروزه کارآفرینی به عنوان یک مقوله ای اقتصادی و تجاری شناخته می شود، ولی همچنان از آن در سازمان ها به منظور بهره برداری درست از فرصت ها استفاده می گردد. امروزه مفهوم کارآفرینی مورد توجه اکثر صاحبنظران رشته های مختلف علوم اجتماعی از جمله اقتصاد، مدیریت، سیاست، جامعه شناسی، روانشناسی، مردم شناسی و از ابعاد گوناگون مورد بررسی قرار گرفته است . در ابتدا سازمان ها بیشتر بر شناسایی و استخدام کارآفرینان توجه داشتند. پس از مدتی برخی به این فکر افتادند که اقدام به پرورش افراد کارآفرین کنند. سرانجام، تفکر امروز صاحبنظران بر ارائه سازوکارهایی قرار گرفته است که بتوان با استفاده از آن ها سازمان را به ویژگی های کارآفرینی مجهز کرد. در این مقاله سعی شده است تا با گریزی بر ادبیات کارآفرینی سازمانی و سیر تحول مفاهیم کارآفرینی سازمانی و ارائه مدل کارآفرینی سازمانی و نهایتاً روشهای تشویق کارآفرینی در سازمان و بستر سازی آن، کسب ارزش اقتصادی برای سازمان را تسهیل کند.