نوعی ابهام در مورد ارتباط بین مدیریت دانش (KM) و هوشمندی کسب وکار (BI) وجود دارد. هوشمندی کسب و کار بر روی دانش صریح تاکید دارد؛ در حالیکه مدیریت دانش هم بر دانش صریح و هم بر دانش ضمنی تاکید می کند. هر دو نگرش یادگیری و تصمیم گیری و ادراک را توسعه می دهند. مدیریت دانش بر هوشمندی کسب وکار تاثیرگذار است و این تاثیرگذاری در ارتباط با ایجاد دانش سازمانی، انتقال دانش و یادگیری می باشد. این مقاله با بررسی اهمیت همبستگی مدیریت دانش و هوشمندی کسب و کار، کسب و کار هوشمند را جزئی از مدیریت دانش مطرح می کند. هدف این مقاله بررسی رابطه بین مدیریت دانش هوشمندی کسب وکار و تاثیر استفاده توام از این دو مقوله در کسب و کارهای مختلف می باشد. این رابطه ارزشمند باعث تصمیم گیری درست در سازمان ها می شود. از آنجا که در دنیای پرتلاطم امروز حفظ مزیت رقابتی توسط شرکت ها از طریق سیاست ها و راهبردهای سازمانی و واکنش صحیح به محیط و رقبا بیش از پیش مهم به نظر می رسد، لذا اطلاعات به عنوان عاملی حیاتی برای سازمان ها و شرکت ها به حساب می آیند. بنابراین ترکیب و تلفیق این دو مهم، نه تنها موجب ذخیره اطلاعات مفید برای شرکت ها می شود؛ بلکه موجبات بهبود عملکرد سازمان ها و شرکت ها و فرایندهای آنها را نیز فراهم می آورد.