در طول سالیان گذشته، استفاده از تئوری محدودیتها به فراتر از مرزهای تولید و فرآیندهای تولید گسترده شده است و در مباحثی همچون زنجیره تأمین، بازاریابی، حسابداری، مدیریت پروژه و ... نیز نتایج درخشانی از خود به جای گذاشته است. مقاله حاضر، ضمن مروری بر ادبیات تئوری محدودیتها و باز کردن مفهوم یکی از مهمترین ابزارهای این تئوری یعنی فرآیند تفکر، در دو بخش جداگانه به بیان کاربردهای این تئوری در مدیریت استراتژیک و شناسایی گلوگاه استراتژیک سازمان می پردازد.