رشد و توسعه فرهنگی هر جامعه، مدیون مدیریت مدبرانه ای است که بتواند با اعمال مدیریت فرهنگی، جامعه را از مرحلهای محدود و نامناسب- که فضای تنفس را تنگ کرده- عبور دهد و افراد آن جامعه را به بالندگی و توسعه برساند. اگر چنین مدیریتی در جامعه وجود نداشته باشد یا مردم با مدیران ضعیف، کمهوش، ناآگاه و بیتدبیر روبهرو باشند طبعاً نباید انتظار شکوفایی فرهنگ و مقولات فرهنگی را داشت. مدیریت فرهنگی باید با عقلانیت، درایت و شناختی که از انسان دارد جامعهای منحط، آلوده، منحرف، ذلیل و زبون را به اجتماعی پیروز، پاک، مستقیم و عزیز تبدیل کند و آثار عظیم فرهنگی خود را تا قرنهای بعد از خود و نسلهای آینده باقی بگذارد. زمانی که شیوه زندگی جامعه بر مبنای فرهنگ قوی علمی و توسعه یافته گردید به راحتی می توان بنیاد های توسعه پایدار را بر آن پیاده و حرکت کرد. مقاله حاضر که از لحاظ روش تحقیق از نوع مقالات کیفی و کتابخانه ای می باشد به ارتباط بین مدیریت فرهنگی و توسعه پایدار در کشور و ارائه مدلی مفهومی در رابطه با آن پرداخته است.