سالهاست که الگوهای مدیریت وارداتی غرب بی چون و چرا در کشورهای درحال توسعه به کار بسته می شود بی آن که اثربخشی مورد انتظار را داشته باشد. سؤالی که در این میان مطرح است آن است که چرا علی رغم سودمند بودن این الگوها در کشورهای مادر، جهانشمولی و انتقال پذیری آنها به دیگر کشورها با تردید و ناکامی مواجه شده است. هدف این مقاله بررسی ابعاد مختلف این پرسش و دست یافتن به پاسخ مناسب به آن است. در این راستا محدودیت ها و موانعی که خود را به عنوان مهم ترین چالش های انتقال و اقتباس از الگوهای مدیریت وارداتی مطرح می کنند با رویکردی محیطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و فرایند تأثیرگذاری فرهنگ ملی در ابعاد مختلف بر فرهنگ سازمانی به طور اعم و بر اقدامات و سبکهای مدیریت سازمانها به طور اخص به شیوه ای تطبیقی مورد بررسی قرار گرفته است. در جمع بندی تحلیل های ارائه شده که عمدتاً با استفاده از تحقیقات هافستد صورت گرفته است، بر دستیابی به نظریه ها و الگوهای مدیریت بومی، به عنوان ضرورتی غیرقابل اجتناب تأکید گردیده و راهکارهایی ارائه شده است که می تواند بستر لازم برای تکوین الگوهای مدیریت بومی را فراهم اورد.