در میان فعالیتهای انسانی، هیچ فعالیتی به اندازه مدیریت از اهمیت ویژه برخوردار نیست. زیرا وظیفه اصلی مدیران در سطوح مختلف سازمانها، طراحی و نگهداری محیط به گونه ای است که در آن افراد بتوانند صرف کمترین هزینه و بیشترین بهره وری، به صورت گروهی به هدفهای سازمان دست یابند. چون انسانها بر پایه دانش، تخصص، تجربه، نگرش و ارزشهای خاص خود عمل می کنند و برداشت آنها نسبت به مسائل و رویدادهای زندگی گوناگون است، با کار مدیر در جهت هماهنگ کردن فعالیتها، تلاشها و نگرشهای کارکنان در دستیابی به هدفهای از پیش تعیین شده، از دقت، ظرافت و دشواری ویژه برخوردار است. هرسی و بلانچارد معتقدند که وظیفه مدیر یا رهبر سازمان از این نظر مهم است که او به عنوان جایگاه قابل اطمینانی به شمار می آید که همه متغیرهای محیطی پیرامون آن کنش رویاروی دارند. مدیران باید از ویژگیهای برجسته ای برخوردار باشند و با استفاده از یافته ها و مطالعات انجام شده پیرامون مسائل مدیریت، روشهای مناسب را با توجه به موقعیت سازمان اعمال کنند و همچنین با ایجاد فضای دلپذیر سازمانی، زمینه دستیابی به هدفهای سازمان را فراهم نمایند. فضای سازمانی اشاره به مجموعه ای از خاصیت های قابل اندازه گیری محیط کاری دارد که به طور مستقیم یا غیرمستقیم به وسیله افرادی که در آن محیط کار و زندگی می کنند، ادراک می شود و در انگیزش و رفتار آنها تأثیر می گذارد. ضروری است که مدیران برای تحقق هرچه بیشتر هدفهای سازمان، بر فضای سازمانی نظارت و با ایجاد فضای مناسب سازمانی، زمینه افزایش بهره وری سازمانها را فراهم کنند.