امروزه الگوهای متنوعی همچون استاندارد ISO9000 ، مدیریت کیفیت جامع، روش مهندسی فرایندهای سازمانی، خودارزیابی و ترازیابی برای بهبود عملکرد سازمانها ارائه شده است که می توانند برای واحدهای تحقیق و توسعه نیز مورد استفاده قرار گیرند. رشد فزاینده فشارهای رقابتی، استفاده از این الگوها و حرکت در جهت بهبود مستمر را به ضرورتی حیاتی در جهت بقاء و بالندگی سازمانها تبدیل کرده است. پیچیدگی های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و زیست محیطی و تأثیر عمیق صنایع بر این عوامل نیز موجب بالارفتن سطح انتظار دولتها و افکار عمومی از سازمانهای صنعتی و نیز واحدهای تحقیق و توسعه صنعتی شده است، بطوریکه برای این سازمانها، نقشی فراتر از سودآوری قائل شده و آنها را درق بال پدیده های اجتماعی مسئول و پاسخگو می دانند. در این میان، واحدهای تحقیق و توسعه به دلیل برخورداری از نخبگان فکری جامعه و نیز رسالتی که در پیشبرد علم و دانش بشری دارند و همچنین اهمیت عملکرد موفق آنها به عنوان یکی از ارکان اصلی رقابت پذیری سازمانها، باید در جلب رضایت مشتریان (درونی و بیرونی)، بهبود مستمر عملکرد و فرایندهای کاری و در نهایت، انجام رسالتهای اجتماعی و حرکت در مسیر تعالی کوشا باشند. الگوی تعالی سازمانی پورتر، با تبیین جایگاه استفاده از هر یک از الگوهای پیش گفته، سردرگمی مدیران در تشخیص صحیح موارد کاربرد هر یک از الگوها را رفع می کند. نویسندگان در این مقاله سعی دارند الگوی بهبود عملکرد و تعالی سازمانی واحدهای تحقیق و توسعه را در قالب توسعه الگوی تعالی سامانی پورتر، جهت رفع این نقیصه در واحدهای تحقیق و توسعه تبیین کنند.