یافته های اخیر بازاریابی نشان می دهد که کشورها خاستگاه تولید به عنوان عامل پنجم آمیخته بازاریابی نقش مهمی در رفتار خرید مصرف کننده دارد. از طرفی تصویر ذهنی درک شده از کشور خاستگاه تولید در صورتی که مصرف کننده از کشور خاستگاه مارک تجاری آگاهی داشته باشد بر ادراک مصرف کنندگان از مارک های تجاری مربوط به ان کشور تأثیر می گذارد. شواهد مذکور نشان می دهد که یکی از اصلی ترین مسایل در بازاریابی بین المللی از محورهای فوق سرچشمه می گیرد و بر همین اساس به طورکلی مسأله اساسی پژوهش عبارت است از این که: تأثیر بین آگاهی از کشور خاستگاه مارک تجاری و تصویر ذهنی از کشور خاستگاه تولید و میزان آن چگونه می باشد؟ با توجه به این که اعطای امتیاز یکی از استراتژیهای متداول ورود به بازارهایی درحال ظهور می باشد به بررسی متغیرهای پژوهش در چنین قراردادهایی پرداخته شد. متغیرهای اصلی پژوهش شامل عواملی چون آگاهی از کشور خاستگاه مارک تجاری، تصویر ذهنی از کشور خاستگاه تولید، آگاهی از کشور خاستگاه مارک تجاری کالای رقیب، آشنایی با ویژگی های کشور خاستگاه تولید و عوامل جمعیتی چون سطح تحصیلات، سطح درآمد، سابقه سفر خارجی و سابقه مسافرت به مناطق آزاد تجاری می باشند. بدین منظور مبادرت به نمونه گیری و توزیع پرسشنامه از مصرف کنندگان ساکن در کلانشهرهای کشور ایران شده است و با توجه به جمع آوری داده ها، به تجزیه و تحلیل آنها پرداخته شد. نتایج پزوهش نشان داده است که رابطه معنی دار مستقیمی بین آگاهی از کشور خاستگاه مارک تجاری و تصویر ذهنی از کشور خاستگاه تولید وجود دارد. هم چنین بین اگاهی از کشور خاستگاه مارک تجاری و آگاهی از کشور خاستگاه مارک تجاری کالای رقیب دارای خاستگاه یکسان، و اشنایی با ویژگی های کشور خاستگاه تولید و سطح درآمد نیز رابطه معنی دار مستقیمی وجود دارد. اما علی رغم یافته های علمی سایر تحقیقات، بر اساس یافته های پژوهش در ایران بین آگاهی از کشور خاستگاه مارک تجاری و سطح تحصیلات، سابقه سفر خارجی و سابقه مسافرت به مناطق آزاد تجاری رابطه معنی داری مشاهده نشد