در مقاله حاضر، رفتار دو سازمان اوپک و OECD ، به عنوان بازیگران اصلی و تاثیرگذار در بازار جهانی نفت در قالب یک بازی تکرار شونده متناهی انحصار دو جانبه مورد بررسی قرار گرفته و با استناد به راه حل نقطه شلینگ نشان داده شده که در این بازی، در نتیجه بکارگیری استراتژی های سازگار و بلندمدت از جانب هر دوی این بازیگران، اوپک به عنوان یک چانه زن ضعیف حضور یافته و در مقایسه با دولت های عضو OECD سهم کمتری از منافع را به خود اختصاص داده است.در تئوری بکار گرفته شده استراتژی نفتی اوپک بر اساس سه انگیزه اقتصادی، سیاسی ـ امنیتی و درآمدی شکل گرفته که قدرت چانه زنی بالای گروه پس اندازکننده نقش قابل ملاحظه ای در تصمیم گیری و اتخاذ استراتژی نفتی این سازمان دارد. از طرف دیگر استراتژی نفتی OECD بر اساس سه انگیزه اقتصادی، امنیتی (امنیت انرژی) و بعضا زیست محیطی شکل گرفته است. برآیند این استراتژی ها منجر به حاکمیت راه حل (قیمت) تعادلی و با ثباتی در بازار جهانی نفت گردیده که بواسطه آن بخش اعظم منافع از طریق وضع مالیات و تعرفه نصیب دولت های OECD می گردد. آزمون نظریه ارائه شده در این مقاله عمدتا از طریق تحلیل سریهای زمانی و بررسی روابط بلندمدت بین متغیرها صورت گرفته و نتایج بدست آمده تا حد زیادی تئوری را تایید می نمایند.