مقاله حاضر تقاضای واردات کوتاه مدت و بلندمدت در اقتصاد ایران مبتنی بر روش های هم انباشتگی انگل گرانجر،جوهانسن، پسران وشین و فیلیپس هنسن را مورد مطالعه قرار می دهد. نتایج حاصله حاکی از آن است که تئوری استاندارد تقاضای واردات مبتنی بر انواع قیمت های نسبی و متغیرهای مقیاس، قادر نیست رفتار واردات را در اقتصاد ایران به شیوه رضایت بخشی تبیین نماید. لذا، از الگوی تقاضای واردات در شرایط محدودیت های ارزی برای تصریح معادله تقاضا و تجزیه و تحلیل عوامل تعیین کننده آن استفاده شده است. کشش درآمدی تقاضای بلندمدت واردات درکلیه تصریحات و رویکردهای مختلف هم انباشتگی و همچنین روش کالمن فیلتر با دقت بالایی نزدیک به واحد برآورد می شود، اگرچه که رفتار ادواری ملایمی را از خود نشان می دهد.کشش درآمدی کوتاه مدت بسیار بزرگتر از واحد و حدود 5.7 برآورد شده و دلالت برآن دارد که اقتصاد ایران قادر به تعدیلات ساختاری مورد نیاز برای کاهش وابستگی به واردات در بلندمدت بوده است. اگرچه برآورد کشش قیمتی واردات غیردقیق است و طی نمونه دچار بی ثباتی می باشد ولی انتظار می رود که همراهی سیاست کاهش ارزش پول با آزادسازی های تجاری اثرات قابل توجهی بر تقاضای واردات داشته باشد.