تئوری آشوب برای درک و پیش بینی رفتارهای تصادفی سامانه های پیچیده با عطف توجه به اثر متقابل غیرخطی اجزاء آنها به کار می رود. ویژگی مهم سامانه های آشوبناک این است که می توانند نسبت به هر تغییر ناچیزی در شرایط اولیه سازمان های پیچیده به وجود می آید، حساسیت نشان دهد. کانال های ارتباطی که از عناصر اصلی پیچیدگی سازمان های امروز به شمار می آیند؛ صورت بندی مدل های ذهنی سازمانی را با استفاده از روش های مدل سازی رایج تقریباً ناممکن می سازند، اما استفاده از تئوری آشوب می تواند به عنوان روشی کارآمد برای مدل سازی سازمانی به کار رود. در این مقاله، با تمرکز بر شبکه های ارتباطی افراد درون سازمان که خود از نوع پیچیده هستند، قابلیت فهم و کنترل پیچیدگی سازمان با تئوری آشوب مورد مطالعه قرار می گیرد. البته با طرح کنترل پیچیدگی، ادعایی در مورد رفع آن نمی شود. نظر به اهمیت و ضرورت پیش بینی و محاسبه پیچیدگی سازمان و محیط، تابع احتمالی برای رویارویی سازمان با پروژه های جدید معرفی می شود. این تابع احتمال با نگرش به کانال های ارتباطی، که از پیچیدگی بالایی برخوردار است، و قابلیت کنشگران سازمانی در پردازش اطلاعات، صورت بندی می شود. پس از تعیین این تابع، آنتروپـی احتمال محاسبه و با اندازه گیری عدم اطمینان حاصله، ساختارهای ارتباطی سازمانی چندعاملی با هم مقایسه می شوند.با استفاده از مفاهیم و محاسبات انجام شده بر مبنای داده های واقعی و تعیین توابع به روش پلیا و محاسبه آنتروپی توابع، مدلی مطرح می شود که بتواند به تناسب با پیچیدگی سازمانی، رفتار آن تابع را پیش بینی و تحت تأثیر قرار دهد. نتایج نهایی نشان می دهند وجود شبکه های ارتباطی منعطف و متناسب با هر پروژه در هر مقطع زمانی مشخص، و متناسب با توان افراد و ابزار درگیر در پروژه، ضروری است و نمی توان برای مدیریت انواع پروژه ها در مقاطع مختلف، به استفاده از یک شبکه بهینه بسنده کرد؛ بلکه با توجه به پیچیدگی ها در هر مقطع، باید از شبکه هایی با شکل های متفاوت سود جست.