همچنانکه افراد دارای باورها، ارزش ها و رفتارهای مشخصی هستند که شخصیت آنها را تعریف می کند سازمان ها نیز دارای مفروضات و باورهای اساسی مشترکی هستند که فرهنگ آنها را شکل می دهد. به عبارت دیگر فرهنگ سازمانی به منزله شخصیت سازمان بوده و زیربنای اساسی جهت تحول و تغییر تلقی می شود و مدیران باید رابطه آن را با فرهنگ ملی درک کرده و با بهره گیری نقش استراتژیک آن در انسجام سازمانی بکوشند. آنچه در این مقاله به آن پرداخته می شود بررسی مدیریت فرهنگ ملی و سازمانی آن جامعه است که برای ورود به بحث اصلی لازم است در مورد فرهنگ، تمدن، فرهنگ سازمانی، ویژگی ها، نقش ها و ابعاد آن بحث شود و سپس اجمالاً به فرهنگ ملی و رویکردهای فرهنگ سازمانی و چگونگی شکل دهی و کارگردانی فرهنگ سازمانی نیز اشاره می گردد.