در این مقاله ضمن تعریف توسعه و اهداف آن به معرفی عوامل اصلی و ارکان توسعه ملی خواهیم پرداخت. با آن که میل به رشد و توسعه فردی و اجتماعی از جمله ویژگیهای مشترک جوامع است. لیکن نهایت و آرمان توسعه در فرهنگها و اقوام مختلف متفاوت تلقی شده است. هر چند که امروزه منظور از توسعه و پیشرفت عمدتا اقتصادی و آن هم با معیارهای خاصی است که غایت آن رفاه مردم یک کشور است. لیکن رفاه تحقق نمی یابد مگر با طراحی و اجرای برنامه های توسعه همه جانبه هماره با تحقق عدالت اجتماعی در جامعه و بنابراین اجرای عدالت اجتماعی از طریق برنامه های توسعه است که رفاه اقتصادی را نیز به همراه می آورد. با آنکه حرکت توسعه ملی ابعاد انسانی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی دارد، لیکن انسان هسته اصلی و محور توسعه در زوایای مختلف است و تا انسانها به یک حداقل قابل قبولی از توسعه یافتگی و وارستگی نرسند، امکان بهره گیری از سایر ابعاد توسعه نیز چندان جهت دار نخواهد بود. توسعه یافتگی انسانها به عنوان پلی برای گذر از بی ارادگی به همت، بی برنامه بودن به برنامه داشتن، تفرق به وحدت، ناامنی به امنیت، فرار از کار به وجدان بالای کاری و تقوای حرفه ای، گریز به مشارکت، بی نظمی به نظم، جمود به اندیشه و ... است. برای توسعه پایدار و تعالی بخش پنج رکن بدین شرح به عنوان ارکان توسعه ملی در این مقاله مدنظر قرار گرفته و نقش آنها در فرآیند توسعه ملی تبیین شده است