هدف از برنامه ریزی نزدیک شدن به وضعیت مطلوب است. از دید فلسفه اسلامی خلق جهان حکمت و غایتی دارد که همه چیز به سوی آن سیر می کند. غایت و کمال خلقت نسبت به زمان و مکان ثابت بوده و تحت تاثیر زمان و مکان متحول نمی شود. در ادبیات رایج توسعه این غایت جامعه آرمانی و یا وضعیت مطلوب نامیده می شود. برای حرکت به سمت وضعیت مطلوب نیازمند مقصدهای کوتاه مدت تر و قابل دستیابی هستیم که از آن به وضعیت مناسب تعبیر می شود. برای شناخت وضعیت مطلوب و ترسیم شفاف جامعه آرمانی نیاز به شاخص هایی است که بصورت جزئی تر تکامل و سعادت انسان در ابعاد مختلف حیات را نشان دهد. طراحی و تنظیم دقیق مسیر حرکت (استراتژی) مستلزم استفاده از این شاخص هاست که جلوه و معرف وضعیت مطلوب و اصول حاکم بر آن می باشد. با توجه به وضعیت مناسب و اصول حاکم و فضای محیطی، استراتژی حرکت تبیین می شود و متولیان اداره امور و برنامه ریزان با ایجاد بهترین سیاست ها و روش ها و اعمال کاراترین تخصیص منابع، بهترین مسیر را انتخاب نموده و بدین ترتیب برنامه مطلوب را تنظیم می نمایند. در تجربه برنامه ریزی پس از انقلاب مشاهده شد که در مقدمه و اهداف کلان درباره جامعه آرمانی، میاحثی طرح شده است ولی در روش برنامه ریزی، برای رسیدن به این وضعیت مناسب عملاً از تئوری های رایج اقتصادی استفاده شده است.