هدف این مقاله بسط این موضوع است که چگونه سازندگان استراتژی در خصوص ایجاد استراتژی فکر می کنند. تمرکز بر روی این مسئله است که چگونه اشخاص نظرات جدیدی را مطرح می کنند، چگونه ایده های خود را به تعامل می گذراند، و چگونه با احساسات خود کنار می آیند تا این نظرات اتفاق می افتند. با استفاده از مطالعات موردی ٩ بانک اینترنتی اسپانیا، مدل اتخاذ تصمیم رووسو ویکتور را که نقش حیاتی دارد بسط می دهیم.در یک تلاش هدف ما این است تا برای افزایش نقش این مدرک که چگونه مدیران سازمانها با پیچیدگی مفهومی کردن اتخاذ استراتژی مواجه می شوند جنب و جوشهای ذاتی پروسه ایجاد استراتژی را که در دیدگاه استراتژی سازان دیده می شود، مورد بررسی قرار دهیم. در تحقیق خود برای ایجاد یک شبکه قابل فهم از همل الهام می گیریم.