کشور ما طی چند سال گذشته و نیز شاید طی دهه آینده، با بحرانی به نام اشتغال مواجه شده است. درباره علل و عوامل سازنده این بحران نظیر رشد بالای جمعیت، پایین بودن سرمایه گذاری و ...، مطالب بسیاری گفته و نوشته شده است؛ اما آنچه مسلم است برخی از آمارها و ارقام ارائه شده راجع به بیکاری و نیز حجم مشاغلی که باید طی سالهای اینده ایجاد شود، به همراه پاره ای استفاده های سیاسی و تبلیغاتی از این بحران، سیاست گزاران کشور را به اضطراب و دستپاچگی دچار ساخته است. درشرایط فعلی کشور ما که به علت بحران بیکاری، دولت تصمیم گرفته است، با صرف درآمد ملی جهت ایجاد اشتغال اقدام نماید، دو راهکار پیشرو دارد: نخست استفاده از تکنولوژی سطح پایین همراه با ایجاد مشاغل بیشتر و دوم استفاده از تکنولوژی سطح بالا همراه با ایجاد مشاغل کمتر. این مقاله به تشریح و مقایسه این دو گزینه پرداخته و نسبت به انتخاب غلط در این زمینه هشدار می دهد.