در ادبیات مالی، مدل قیمتگذاری دارائیهای سرمایهای، رابطه بین ریسک سیستماتیک یا بتا با بازده مورد انتظار هر دارایی را نشان می دهد. یکی از مشکلات اساسی که مدیران پرتفوی و سرمایهگذاران برای بدست آوردن بازده مورد انتظار هر پرتفوی با آن مواجه هستند، تخمین بتا است. برای تخمین بتا معمولا از رگرسیون سریهای زمانی استفاده می شود و این امر به انتخاب دوره زمانی محاسبه بازده و روش تخمین، نیاز دارد. این مقاله، دوره های بازده، مدلهای تخمین و روشهای مختلف اقتصادسنجی (حداقل مربعات معمولی، حداکثر درستنمایی، گشتاورهای تعمیم یافته، حداقل قدر مطلق خطاها و رگرسیون ناپارامتری) را برای تخمین بتا بررسی می نماید. نتایج نشان میدهد که بازده های ماهانه و روش رگرسیون ناپارامتری مدیران را برای بدست آوردن بتای بهتر یاری می کند. تفاوت نسبتا" زیادی در نتایج به دست آمده با استفاده از روشهای مختلف تخمین بتا وجود دارد. بنابراین به نظر میرسد استفاده از بتا در مسائل کاربردی و نظری بایستی با احتیاط و مبتنی بر چند روش صورت گیرد. البته برای رتبهبندی از نظر معیار ریسک این اشکال چندان جدی بنظر نمیرسد. زیرا اگر تورشی وجود داشته باشد در تخمین بتای تمامی شرکتها وجود خواهد داشت. تفاوت مدل شارپ و بلک چندان قابل توجه نیست.